قصهساختن به مثابهی «بازی»!
برای من همیشه «قصه ساختن» مثل یک بازی بوده؛ چه اون موقع که تنها فرزند خانواده بودم و از سر بیحوصلگی زیر آسمون ابری مینشستم و برای ابرها قصه میساختم ...
برای من همیشه «قصه ساختن» مثل یک بازی بوده؛ چه اون موقع که تنها فرزند خانواده بودم و از سر بیحوصلگی زیر آسمون ابری مینشستم و برای ابرها قصه میساختم و چه الان که بزرگتر شدم و برای بچهها قصه مینویسم.
کودکی و دنیای خیالی قصهها
چند وقت پیش، یک خانم معلم به یکی از قصههای من انتقاد کرد و گفت: «خیلی رویاپردازانهست و دختر من بعد از شنیدن قصههای شما غرق در دنیای خیالی میشه و من این اتفاق رو دوست ندارم.»
یاد جملهای که براندو اسکایهورس* در ورکشاپ نویسندگی خلاقش گفته بود، افتادم: «قصههای ما همون رویاهامون هستن که با نوشتنشون، دیگران رو به اونها دعوت میکنیم.»
راستش نمیدونستم باید به اون خانم معلم چی بگم؟! شاید به نظر خیلیها زندگی در رویاها و دنیای خیالی، کار بیهودهای باشه؛ اما من خوشحالم که با قصهام یک نفر رو از دنیای واقعی دور کردم و به دنیای خیالی خودش بردم؛ درست همون چیزی که در بچگی رویای خودم بود!
چطور قصهساختن رو تمرین کنیم؟!
اینکه گفتم «قصه ساختن» برای من مثل یک بازی بوده و هست، شاید عجیب به نظر برسه! دوست دارم یکی از روشهای قصهبازی که در بچگی انجام میدادم رو اینجا بنویسم:
توی این بازی اول باید از بین حرفهای اطرافیان چند کلمه بیربط رو انتخاب کنیم و بعد سعی کنیم در کمترین زمان با اون کلمهها یک قصه کوتاه یا بخشی از یک قصه رو بسازیم.
برای من همیشه «قصه ساختن» مثل یک بازی بوده؛ چه اون موقع که تنها فرزند خانواده بودم و از سر بیحوصلگی زیر آسمون ابری مینشستم و برای ابرها قصه میساختم ...
زندگینامه "استالین" کتاب ادوارد رادزینسکی پیش از این هم ترجمه شده بود ولی ویژگی بارز کتاب نشر ماهی ترجمهی دقیق و شیوای آبتین گلکار است.
چند وقتی است که شنیدههایی در خصوص تلاش مهندسان اپل برای ساخت یک هدست واقعیت افزوده پیشرفته به گوش میرسد. محصولی که اخیرا اطلاعات تازهای از آن به دس ...
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید